نوشته شده توسط: ریشابه گوپتا
گردآوری شده توسط: جیا هوان، ChainCatcher
به عنوان یک بنیانگذار تازهکار، من سالها تلاش خود را صرف سه پروژه زیرساختی کردم که در نهایت شکست خوردند. در سال ۲۰۲۵، شروع به ساخت یک محصول مصرفکننده کردم که مردم واقعاً میخواستند از آن استفاده کنند. در اینجا، درسهای دردناک آموخته شده خود را در جذب کاربر و جمعآوری سرمایه به اشتراک میگذارم.
من حدود چهار سال است که در این صنعت هستم.
در سال ۲۰۲۳، زمانی که "انتزاع حساب" هنوز داغترین موضوع صنعت بود، من شروع به توسعه در اکوسیستم EVM کردم. در آن زمان، همه در حال توسعه SDK ها (کیتهای توسعه نرمافزار) برای کیف پولهای انتزاع حساب بودند. راهحلهای مقیاسپذیری جمع آوری نیز بسیار محبوب بودند—Optimism، Arbitrum و انواع RaaS (Rollup به عنوان سرویس) غالب بودند.
به عنوان یک علاقهمند به ریاضیات، من عمیقاً به ZK (اثبات دانش صفر) جذب شدهام و معتقدم که جهان را تغییر خواهد داد (و قاطعانه معتقدم که در آینده این کار را خواهد کرد).
من زمانی اشتباهاً باور داشتم که پیچیدگی برابر با اعتبار است.
وقتی VC ها در مورد سناریوهای کاربردی میپرسیدند، من با اطمینان zkML (یادگیری ماشینی دانش صفر)، هویت zk و رایگیری zk را فهرست میکردم—اما تا به امروز، این حوزهها عمدتاً استفاده نشده باقی ماندهاند. من اشتباهاً فناوری شگفتانگیز را به عنوان یک محصول مفید شناسایی کردم.
با گذشت زمان، من به این باور رسیدم که هر چه یک ایده پیچیدهتر باشد، شانس موفقیت آن بیشتر است.
VC ها همچنین به من گفتند که در فضای کریپتو، ساخت زیرساخت تنها راه موفقیت است.
نزدیک به دو سال و بیش از ۵۰۰ رد شدن طول کشید تا متوجه شوم که این برای من مناسب نیست.
این یک اکوسیستم کاملاً جدید برای من است—افراد اینجا به موارد استفاده اهمیت میدهند. حتی سکههای میم هم اهمیتی ندارند، زیرا درآمد مهم است.
سرعت مهم است. توزیع مهم است.
من ۷ ماه است که در حال ساخت برنامههای کاربردی مصرفکننده با سولانا هستم و در اینجا افکار من است:
سعی کنید برای جوانانی توسعه دهید که به طور طبیعی نسبت به محصولات جدید باز هستند.
در فضای کریپتو مصرفکننده، این معمولاً به معنای افرادی است که میتوانند در "سنگر" معامله کنند یا کاربران جوان ۱۳ تا ۲۱ ساله.
یک مطالعه سال ۲۰۲۴ توسط انجمن فناوری مصرفکننده نشان داد که ۸۶٪ از نسل Z (۱۱ تا ۲۶ ساله) فناوری را محور زندگی خود میدانند—درصدی بالاتر از هر نسل قبلی. آنها دستگاههای بیشتری دارند و مایل به خرج کردن بیشتر برای محصولات فناوری هستند.
آنها مایل به امتحان برنامههای جدید، آزمایش ویژگیهای جدید و تغییر عادات خود هستند.
کاربران بالای ۲۵ سال به طور کلی تمایل کمتری به پذیرش رویههای عملیاتی جدید دارند مگر اینکه انگیزه بسیار قوی وجود داشته باشد.
تحقیقات نشان میدهد که فعالیت اجتماعی حدود سن ۲۰ تا ۲۱ سالگی به اوج خود میرسد. این بدان معنی است که محصولات طراحی شده برای جوانان به طور طبیعی پتانسیل ویروسی بالاتری دارند.
اگر بودجه بزرگی برای بازاریابی یا تبلیغات ندارید، خود محصول باید کانال ترافیک باشد.
در حوزه رمزنگاری، قابلیت انتقال به ویژه مهم است زیرا:
بازاریابی KOL بسیار گران است.
سطح اعتماد بسیار پایین است.
همه انتظار پاداش یا انگیزه دارند.
اگر محصول شما به کاربران دلیلی برای اشتراکگذاری خودجوش آن با دوستان و جوامع بدهد، شما بدون سوزاندن پول، تبلیغات را برنده شدهاید. این دشوار است، اما از روز اول ارزش بهینهسازی را دارد.
وقتی کاربران تجربه ضعیف یا باگها را گزارش میکنند، لطفاً فوراً آنها را برطرف کنید، به ویژه نقاط دردی که مانع استفاده میشوند.
من قبلاً در پایان روز وصلهها را اعمال میکردم. اما سپس یک کاربر به من پیام داد و گفت: "از آنجا که برنامه شما این ویژگی را ندارد، من به محصول Y تغییر میدهم."
هنگامی که کاربران به رقبا میروند و عادت شکل میگیرد، بازگرداندن آنها بسیار دشوار است.
بنابراین، سعی کنید فوراً آن را برطرف کنید (در حالت ایدهآل ظرف ۲ تا ۵ ساعت).
اگر چندین کاربر یک ویژگی خاص را درخواست کنند و امکانپذیر باشد:
میتوان آن را در ۲ تا ۳ روز ساخت.
به آنها بگویید این بر اساس بازخورد آنها راهاندازی شد.
حتی میتوانید به آنها پاداشهایی بدهید.
این سطح عمیقی از اعتماد ایجاد میکند. کاربران شروع به احساس میکنند که محصول "متعلق به آنها" است و این احساس تعلق در محصولات مرحله اولیه فوقالعاده قدرتمند است.
به نظر ساده میرسد، اما بسیاری از افراد (از جمله خودم) آن را خراب کردهاند.
نام برنامه باید بسیار قابل تشخیص و به راحتی قابل اشتراکگذاری شفاهی باشد.
محصول قبلی من "Encifher" نام داشت، نامی که به شدت دشوار به خاطر سپردن بود؛ حتی سرمایهگذاران و شرکا هنگام ایجاد گروههای چت آن را اشتباه مینوشتند.
بنابراین ما بعداً آن را به encrypt.trade تغییر دادیم. مختصر، آسان به خاطر سپردن و شیک است.
یافتن و درگیر شدن با کاربران بسیار دشوار است، به ویژه زمانی که آنچه میسازید بخشی از "روایت داغ" فعلی نیست.
وقتی من شروع به کار روی حریم خصوصی کردم، محبوب نبود. من از طریق پیامرسانی سرد به نزدیک به ۱۰۰۰ نفر دست یافتم: شاید ۱۰ نفر از هر ۱۰۰ نفر پاسخ میدادند. از آنها، فقط ۳ تا ۴ نفر کمک واقعی ارائه دادند.
من با هر کسی که کوچکترین علاقهای نشان میدهد صحبت میکنم.
من با آنها برای تکرار محصول کار کردم.
چارچوب Cold-DM نیز یک فرآیند تکراری است. در اینجا برخی نکات کلیدی که باید توجه کنید:
هیچ Cold-DM کاملی وجود ندارد؛ شما باید با یکدیگر آزمایش کنید تا رویکردی موثر برای مشتریان هدف خود پیدا کنید.
در اینجا یک الگوی مناسب Cold-DM در دسترس است: اما توجه داشته باشید که این فرآیند کند و خستهکننده است.
در جامعه کریپتو، تعداد کمی از افراد به پیامهای مستقیم پاسخ میدهند زیرا کلاهبرداریها همه جا هستند.
نرخ پاسخ پایین هنجار است (که کمی ناامیدکننده است، میدانم).
با این وجود، شما باید این کار را انجام دهید.
هدف شما در این مرحله کسب ۱۰۰۰ کاربر نیست.
هدف شما ۱۰ تا ۲۰ پذیرنده اولیه است که به مسائل اهمیت میدهند، مایل به امتحان محصول هستند و بازخورد صادقانه ارائه میدهند.
این کاربران اولیه سیستم پشتیبانی شما خواهند شد.
محصولات اولیه اغلب باگ دارند و این کاربران به شما کمک میکنند تا از آن مرحله عبور کنید.
صنعت کریپتو به طور مداوم در حال تغییر است و طول دوره توجه بسیار کوتاه است.
شما باید رفتار کاربر را مطالعه کنید، نه فقط به زبان آنها گوش دهید:
چه کاری را به طور مکرر انجام میدهند؟
از چه نوع سازشی استفاده میکنند؟
مردم قبلاً حاضرند برای چه چیزی پرداخت کنند؟ (بسیاری از ایدهها خوب به نظر میرسند، اما نمیتوانند زنده بمانند اگر کاربران مایل به پرداخت برای آنها نباشند.)
هرگز هیچ فرضی در مورد چگونگی درک کاربران از چیزها نداشته باشید.
به عنوان یک توسعهدهنده، ممکن است صدها ساعت به محصول خیره شده باشید و آن را بدیهی بدانید، اما ممکن است برای شخصی که برای اولین بار وارد این حوزه میشود کاملاً ناآشنا باشد.
از معرفی اصطلاحات جدید یا فرآیندهای پیچیده اجتناب کنید.
تعداد کلیکها را به حداقل برسانید.
ارزش اصلی باید ظرف ۵ ثانیه پس از ورود به برنامه ارائه شود.
ساخت محصولات رمزنگاری شده درجه مصرفکننده هم سرگرمکننده و هم چالشبرانگیز است. سرعت تکرار، تفکر محور کاربر و مهارت بازاریابی مهمتر از فناوری کامل هستند. این کاملاً با B2B متفاوت است.


